۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۱:۱۵
تلخِ تلخ
بسم الله النور
نمیدانم از کجا در ذهنمان نشست که مفید بودن زن به اشتغالش در خارج از منزل وابسته است. که زن در خانه شکوفا نمی شود که زن در خانه، نمیداند دور و برش چه میگذرد و آگاهیاش به قدر زن شاغل نیست. نمیدانم کدام روز بود که الگوی ذهنیمان، زنی بود لبخند به لب و شاد و پرانرژی که هم همسر بی نظیر و مادر فوق العادهای است و هم خانه همیشه مرتب و غذای همیشه گرم دارد، هم از هر انگشتش هنر می ریزد و هم مدیر کاربلد و حرفه ای و فوق العاده موفقی است. نمی دانم چه شد که وقت پر کردن فرم برای مدرسه دختر و پسرمان، جلوی شغل مادر، با احساس غیر ارزشمندی نوشتیم «خانه دار». نمی دانم کدام شب بود که وقت خواب و خسته از کار روزانه در ذهنمان چرخید که عمرمان تلف شده است، روزهایمان به شستن و پختن و رفت و روب گذشته است. نمی دانم این همه تصویر تلخ، الگوی غلط، تصور و ذهنیت غلط از کجا آمد و در ذهنمان نشست و تا حالا رهایمان نکرده است. این روزها که از این طرف و آن طرف از سردرگمی و سرگردانی این و آن می شنوم. این روزها که به بهانه آسایش بیشتر رندگی و بچهها، مادران کودکان در خوابشان را به مهد می برند، دلم می سوزد. دلم از این همه تصور غلط، از این همه ناآگاهی میسوزد. کاش در زندگی اولویت بندی داشته باشیم. کاش ارزش هایمان را طبقه بندی کنیم تا بدانیم فرزند و احساس آرامش و امنیتش در رده چندم و شغل در رده چندم است. کاش کمی کتاب بخوانیم و با هرم نیازهای مازلو آشنا شویم که نیاز به امنیت که برای فرزند با حضور مادر در کنارش معنا می شود در کجای هرم قرار دارد. کاش بدانیم کودکی که در یک خانه اجاره ای کوچک اما در کنار مادر است و هروقت بخواهد صدای مادر، بوی مادر و گرمای آغوش مادرش را حس می کند، از جهت سلامت با کودکی که در خانه شخصی با امکانات فوق العاده اما ساعاتی دور از مادر و در کنار بهترین پرستار دنیاست، قابل مقایسه نیست. کاش حق پذیر باشیم و ذهنمان را از هر تصویر غلطی پاک کنیم. کاش بپذیریم الگویی که از یک زن موفق نشانمان دادند دروغ بود. که ما ربات نیستیم. که نمیشود حقیقتا نمیشود هم همسر بی نظیری بود و هم مادر فوق العاده ای و هم مدیری عالی. کاش باور کنیم با این حجم کتاب و سی دی در دسترس، هر خانه یک دانشگاه است و شکوفایی ذر فضای امن و آرام خانه ممکن است. کاش کاری را انجام دهیم که درستتر است نه کاری را که مرسوم تر است.
+ دست بوس همه بانوانی هستم که برای تامین نیازهای اولیه خانواده مشغول به کارند.
+ تجربه کار خارج از منزل را داشتهام.
+می دانم بخشی از فعالیت خارج از منزل بانوان بخاطر این است که می خواهند از جهت مالی استقلال داشته باشند و برای هر چیز ضروری تقاضای مالی از همسران نداشته باشند. اینجاست که نقش کریمانه مردان معنا میشود. کریم پیش از ابراز و اظهار نیاز، میبخشد.
+هرکس در خلوت خودش، بهتر میداند کدام کار خوب و کدام خوبتر است. کار خوبتر را انتخاب کنیم. حتی اگر سرزنش شدیم.
+ حتما حتما حتما شرکت در دوره ان ال پی و موفقیت آقای حورایی را توصیه می کنم.
نمیدانم از کجا در ذهنمان نشست که مفید بودن زن به اشتغالش در خارج از منزل وابسته است. که زن در خانه شکوفا نمی شود که زن در خانه، نمیداند دور و برش چه میگذرد و آگاهیاش به قدر زن شاغل نیست. نمیدانم کدام روز بود که الگوی ذهنیمان، زنی بود لبخند به لب و شاد و پرانرژی که هم همسر بی نظیر و مادر فوق العادهای است و هم خانه همیشه مرتب و غذای همیشه گرم دارد، هم از هر انگشتش هنر می ریزد و هم مدیر کاربلد و حرفه ای و فوق العاده موفقی است. نمی دانم چه شد که وقت پر کردن فرم برای مدرسه دختر و پسرمان، جلوی شغل مادر، با احساس غیر ارزشمندی نوشتیم «خانه دار». نمی دانم کدام شب بود که وقت خواب و خسته از کار روزانه در ذهنمان چرخید که عمرمان تلف شده است، روزهایمان به شستن و پختن و رفت و روب گذشته است. نمی دانم این همه تصویر تلخ، الگوی غلط، تصور و ذهنیت غلط از کجا آمد و در ذهنمان نشست و تا حالا رهایمان نکرده است. این روزها که از این طرف و آن طرف از سردرگمی و سرگردانی این و آن می شنوم. این روزها که به بهانه آسایش بیشتر رندگی و بچهها، مادران کودکان در خوابشان را به مهد می برند، دلم می سوزد. دلم از این همه تصور غلط، از این همه ناآگاهی میسوزد. کاش در زندگی اولویت بندی داشته باشیم. کاش ارزش هایمان را طبقه بندی کنیم تا بدانیم فرزند و احساس آرامش و امنیتش در رده چندم و شغل در رده چندم است. کاش کمی کتاب بخوانیم و با هرم نیازهای مازلو آشنا شویم که نیاز به امنیت که برای فرزند با حضور مادر در کنارش معنا می شود در کجای هرم قرار دارد. کاش بدانیم کودکی که در یک خانه اجاره ای کوچک اما در کنار مادر است و هروقت بخواهد صدای مادر، بوی مادر و گرمای آغوش مادرش را حس می کند، از جهت سلامت با کودکی که در خانه شخصی با امکانات فوق العاده اما ساعاتی دور از مادر و در کنار بهترین پرستار دنیاست، قابل مقایسه نیست. کاش حق پذیر باشیم و ذهنمان را از هر تصویر غلطی پاک کنیم. کاش بپذیریم الگویی که از یک زن موفق نشانمان دادند دروغ بود. که ما ربات نیستیم. که نمیشود حقیقتا نمیشود هم همسر بی نظیری بود و هم مادر فوق العاده ای و هم مدیری عالی. کاش باور کنیم با این حجم کتاب و سی دی در دسترس، هر خانه یک دانشگاه است و شکوفایی ذر فضای امن و آرام خانه ممکن است. کاش کاری را انجام دهیم که درستتر است نه کاری را که مرسوم تر است.
+ دست بوس همه بانوانی هستم که برای تامین نیازهای اولیه خانواده مشغول به کارند.
+ تجربه کار خارج از منزل را داشتهام.
+می دانم بخشی از فعالیت خارج از منزل بانوان بخاطر این است که می خواهند از جهت مالی استقلال داشته باشند و برای هر چیز ضروری تقاضای مالی از همسران نداشته باشند. اینجاست که نقش کریمانه مردان معنا میشود. کریم پیش از ابراز و اظهار نیاز، میبخشد.
+هرکس در خلوت خودش، بهتر میداند کدام کار خوب و کدام خوبتر است. کار خوبتر را انتخاب کنیم. حتی اگر سرزنش شدیم.
+ حتما حتما حتما شرکت در دوره ان ال پی و موفقیت آقای حورایی را توصیه می کنم.
۹۶/۰۲/۱۶
سلام این پست تون عاااالی بود .من هم تجربه کار بیرون رو داشتم و الان با خواست قلبی خودم خانه دارم و یک مادر تمام وقت .این نگاه هایی که گفتید من رو اذیت می کنه این که حیف شدم و چرا با تحصیلات دانشگاهی سرکار نمیرم و ...
فقط و فقط داشتن کمی استقلال مالی قلقلکم میده برای رفتن سرکار که ای کاش همه اقایون کمی کریم تر بودند و خوب هم می دونم که وضع اقتصادی اینروزها به خیلی هاشون اجازه دست و دل بازی رو نمی ده .
ممنونم بابت این پست .